درباره كتاب 'قصهی درختی که خوابش میآمد (مجموعه "قصهای که دوستش دارم")':
شب یلدا است و درخت خوابش گرفته است. اما گربه سیاهه از او میخواهد که برایش قصه بگوید. درخت با خوابآلودگی شروع به تعریف قصه میکند. او داستان درختی را تعریف میکند که در بهار با نسیم خنکی از خواب بلند میشود و شکوفهباران میشود. درخت قصهگو در حین قصه گفتن چرتش میگیرد. اما گربه اجازه نمیدهد به خواب برود و میخواهد بقیه داستان را بشنود. بنابراین درخت دوباره از درختی میگوید که در تابستان درخت سبزی از برگ تنش میکند و شاخههایش پر از میوه شده است و ... دوباره چرتش میگیرد ...
(مخاطب کتاب گروه سنی "ب" در نظر گرفته شده است.)